Home Actress Mehrave Sharifinia HD Photos and Wallpapers August 2020 Mehrave Sharifinia Instagram - ' سوال: دوست داشتید ششمین جمعه‌ی تابستانِ خود را چگونه بگذرانید؟ جواب: به نام خدا دوست داشتم در ششمین جمعه‌ی تابستان همه‌ی آن‌هایی را که دوست‌‌شان دارم محکم و طولانی در آغوش بکشم و از انتقال هیچ ویروسی نترسم. همین... ' ' ' پی‌نوشت: ' ۱.هر که بر خود درِ سؤال گشاد تا بمیرد نیازمند بُوَد آز بگذار و پادشاهی کن گردنِ بی‌طمع بلند بود «سعدی» «گلستان، باب سوم» 📖 ' ۲.کشف کردم خوشمزه شدن غذا، به غیر از عشقی که خودت باید بهش اضافه کنی، به عشقی که مهمون بهش اضافه می‌کنه هم بستگی داره. 🍽 ' ۳.از نظر من سه روز زمان می‌بره، ولی اون میاد توی یک ساعت انجامش می‌ده!!! از عجایب خلقته. 😍 ' ۴.دهن‌بین نباش. 😶 ' ۵.آیا چیزی مهم‌تر از سلامتی جسم و روح و جان وجود داره؟ نه، وجود نداره. ❤️ ' ۶.عکس رو از کانال کاف برداشتم. اسم عکاس نوشته نشده بود. 📷 @emilio_morenatti ' ۷.ترجیح می‌دین صبح خیلی زود با صدای زنگ در بیدار بشین یا با صدای جیک جیک شَدید و ادامه‌دارِ گنجشک‌ها و جوجه‌کبوترها؟ (گزینه‌ی ترجیح می‌دیم در سکوت به خواب ناز ادامه بدیم متاسفانه وجود نداره!) 🐣🚪🛎 ' ' '

Mehrave Sharifinia Instagram – ‘ سوال: دوست داشتید ششمین جمعه‌ی تابستانِ خود را چگونه بگذرانید؟ جواب: به نام خدا دوست داشتم در ششمین جمعه‌ی تابستان همه‌ی آن‌هایی را که دوست‌‌شان دارم محکم و طولانی در آغوش بکشم و از انتقال هیچ ویروسی نترسم. همین… ‘ ‘ ‘ پی‌نوشت: ‘ ۱.هر که بر خود درِ سؤال گشاد تا بمیرد نیازمند بُوَد آز بگذار و پادشاهی کن گردنِ بی‌طمع بلند بود «سعدی» «گلستان، باب سوم» 📖 ‘ ۲.کشف کردم خوشمزه شدن غذا، به غیر از عشقی که خودت باید بهش اضافه کنی، به عشقی که مهمون بهش اضافه می‌کنه هم بستگی داره. 🍽 ‘ ۳.از نظر من سه روز زمان می‌بره، ولی اون میاد توی یک ساعت انجامش می‌ده!!! از عجایب خلقته. 😍 ‘ ۴.دهن‌بین نباش. 😶 ‘ ۵.آیا چیزی مهم‌تر از سلامتی جسم و روح و جان وجود داره؟ نه، وجود نداره. ❤️ ‘ ۶.عکس رو از کانال کاف برداشتم. اسم عکاس نوشته نشده بود. 📷 @emilio_morenatti ‘ ۷.ترجیح می‌دین صبح خیلی زود با صدای زنگ در بیدار بشین یا با صدای جیک جیک شَدید و ادامه‌دارِ گنجشک‌ها و جوجه‌کبوترها؟ (گزینه‌ی ترجیح می‌دیم در سکوت به خواب ناز ادامه بدیم متاسفانه وجود نداره!) 🐣🚪🛎 ‘ ‘ ‘

Mehrave Sharifinia Instagram - ' سوال: دوست داشتید ششمین جمعه‌ی تابستانِ خود را چگونه بگذرانید؟ جواب: به نام خدا دوست داشتم در ششمین جمعه‌ی تابستان همه‌ی آن‌هایی را که دوست‌‌شان دارم محکم و طولانی در آغوش بکشم و از انتقال هیچ ویروسی نترسم. همین... ' ' ' پی‌نوشت: ' ۱.هر که بر خود درِ سؤال گشاد تا بمیرد نیازمند بُوَد آز بگذار و پادشاهی کن گردنِ بی‌طمع بلند بود «سعدی» «گلستان، باب سوم» 📖 ' ۲.کشف کردم خوشمزه شدن غذا، به غیر از عشقی که خودت باید بهش اضافه کنی، به عشقی که مهمون بهش اضافه می‌کنه هم بستگی داره. 🍽 ' ۳.از نظر من سه روز زمان می‌بره، ولی اون میاد توی یک ساعت انجامش می‌ده!!! از عجایب خلقته. 😍 ' ۴.دهن‌بین نباش. 😶 ' ۵.آیا چیزی مهم‌تر از سلامتی جسم و روح و جان وجود داره؟ نه، وجود نداره. ❤️ ' ۶.عکس رو از کانال کاف برداشتم. اسم عکاس نوشته نشده بود. 📷 @emilio_morenatti ' ۷.ترجیح می‌دین صبح خیلی زود با صدای زنگ در بیدار بشین یا با صدای جیک جیک شَدید و ادامه‌دارِ گنجشک‌ها و جوجه‌کبوترها؟ (گزینه‌ی ترجیح می‌دیم در سکوت به خواب ناز ادامه بدیم متاسفانه وجود نداره!) 🐣🚪🛎 ' ' '

Mehrave Sharifinia Instagram – ‘
سوال:
دوست داشتید ششمین جمعه‌ی تابستانِ خود را چگونه بگذرانید؟

جواب:
به نام خدا
دوست داشتم در ششمین جمعه‌ی تابستان همه‌ی آن‌هایی را که دوست‌‌شان دارم محکم و طولانی در آغوش بکشم و از انتقال هیچ ویروسی نترسم.

همین…



پی‌نوشت:

۱.هر که بر خود درِ سؤال گشاد
تا بمیرد نیازمند بُوَد
آز بگذار و پادشاهی کن
گردنِ بی‌طمع بلند بود

«سعدی»
«گلستان، باب سوم»
📖

۲.کشف کردم خوشمزه شدن غذا،
به غیر از عشقی که خودت باید بهش اضافه کنی،
به عشقی که مهمون بهش اضافه می‌کنه هم بستگی داره.
🍽

۳.از نظر من سه روز زمان می‌بره،
ولی اون میاد توی یک ساعت انجامش می‌ده!!!
از عجایب خلقته.
😍

۴.دهن‌بین نباش.
😶

۵.آیا چیزی مهم‌تر از سلامتی جسم و روح و جان وجود داره؟
نه، وجود نداره.
❤️

۶.عکس رو از کانال کاف برداشتم.
اسم عکاس نوشته نشده بود.
📷
@emilio_morenatti

۷.ترجیح می‌دین صبح خیلی زود با صدای زنگ در بیدار بشین یا با صدای جیک جیک شَدید و ادامه‌دارِ گنجشک‌ها و جوجه‌کبوترها؟
(گزینه‌ی ترجیح می‌دیم در سکوت به خواب ناز ادامه بدیم متاسفانه وجود نداره!)
🐣🚪🛎


‘ | Posted on 31/Jul/2020 20:09:42

Mehrave Sharifinia Instagram – ‘
سوال:
دوست داشتید هفتمین جمعه‌ی تابستانِ خود را چگونه بگذرانید؟

جواب:
به نام خدا
دوست داشتم هفتمین جمعه‌ی تابستان، کمی پاییز داشته باشد…
که مثلاً امشب دارد:

هوا آن‌قدر سرد می‌شود که کولر را خاموش می‌کنم و از صدای قطره‌های باران و بوی نمِ پوشال که در کانال کولر می‌پیچد لذت می‌برم. یخ می‌زنم. شلوار قرمزم را
_که خال‌های سفید دارد و به هیچ لباس‌خوابی نمی‌آید_
می‌پوشم، پتوی مسافرتی سبز رنگم را روی دوشم می‌اندازم، می‌خزم توی تخت و‌ فکر می‌کنم:
«رویا از فرطِ تکرار نخ‌نما نمی‌شود. آفَتش تحقق‌یافتن است.»
چند شب پیش خواندم.
در کتابِ «روزِ دیگرِ شورا» نوشته‌ی «فریبا وفی».
روی همین جمله در بیست و نهمین صفحه‌ی کتاب خشک شدم. کنار صفحه را تا زدم، دور جمله را خط کشیدم، کتاب را بستم و خوابیدم.

به رویاهای تحقق‌یافته‌ام فکر می‌کنم که آفت‌زده شدند و من سَمّی برای از بین بردنش نداشتم.
به رویاهای تحقق‌یافته‌ی دیگران فکر می‌کنم که آفت‌زده شدند و ترک‌شان کردند.
کاش تحقق یافتن رویا، آفت نباشد، کاش کود باشد، به رویای جان‌یافته نیرو بدهد، قوی‌ترش کند، کاری کند که رویای محقق شده از رویای محقق نشده قشنگ‌تر شود.
وقتی خواسته‌‌ای را مرغِ آمین اجابت می‌‌کند، شکرگزاری شاید سمّی برای دفع آفت باشد.

از ترکیب شلوار خال‌دار و لباس خواب و پتوی مسافرتی عکس می‌گیرم.
عکسم را نگاه می‌کنم.
موهای ژولی‌پولی، ترکیب لباس خنده‌دار، صورت بی‌آرایش، ناخن‌های بدون لاک، لب‌های غمگین و یخ‌زده.
عکس را برایش می‌فرستم.
بی‌ فیلتر. بی ‌ادیت.
می‌نویسد:«این یکی از خوشگل‌ترین عکس‌هاته، برای این شلوار قرمز خال‌خالیت می‌شه‌ مُرد.»
لبخند می‌زنم.
فکر می‌کنم باید آغوش‌های ضد آفت پیدا کرد.
آغوش‌هایی که بلد باشند برای هر ترکیبی که تو را در بر می‌گیرد بمیرند.
‘
‘
‘
توضیح:
*«پست جمعه، دیروز آماده بود ولی متاسفانه سوگ‌وار شدیم، شبیه پارسال حوالیِ همین روزها!»
‘
*«نمی‌دونستم شب قراره بارون بیاد، فقط تخیل کرده بودم، چه زیبا که اجابت شد، ممنونم.»
‘
‘
‘
پی‌نوشت:
‘
۱.گر گزندت رسد تحمل کن
که به عفو از گناه پاک شوی
ای برادر چو عاقبت خاک است
خاک شو، پیش از آن که خاک شوی

«سعدی»
«گلستان، باب دوم»
📖
‘
۲.لبنان🖤
‘
۳.روز خبرنگار رو به خبرنگاران عزیز تبریک می‌گم و آرزو می‌کنم قدر و ارزشِ زحمات‌شون بیشتر دونسته بشه.
🖋
‘
بقیه‌ش جا نمی‌شه.
می‌‌ذارم توی کانال.
‘
‘
‘
Mehrave Sharifinia Instagram – ‘
سوال:
دوست داشتید پنجمین جمعه‌ی تابستانِ خود را چگونه بگذرانید؟

جواب:
به نام خدا
دوست داشتم در پنجمین جمعه‌ی تابستان خط‌های ریز زیبایی باشم که در اثر خنده‌های از ته دل، دور چشم‌هایت جا خوش کرده‌اند.
همان‌ها که شاید به زودی با تزریق دکتری از بین بروند و دیگر اثری از آن‌ها در صورتت باقی نماند.
و یا با نصب اپلیکیشن جدیدی از عکس‌هایت محو شوند و تو را کمتر آزار دهند.
به خط‌های ریز کنار چشمت که نگاه می‌کنم خودم و تو را می‌بینم که بی‌پروا روی خط‌ها راه می‌رویم و می‌خندیم و می‌گرییم و حرف می‌زنیم و دعوا می‌کنیم و خسته می‌شویم و پشت به هم گوشه‌ای می‌نشینیم و بعد طاقت نمی‌آوریم و دست هم را می‌گیریم و در آغوش هم فرو می‌رویم.

به سوزنی که تجربه‌های مکررِ اندوه و شعف را از صورتت پاک می‌کند فکر می‌کنم؛ آثارِ قهقهه‌های مدام و سپری شدنِ روزهای سخت و آسانِ زندگی.

شاید هم دلم بخواهد همان سوزنی باشم که در صورت تو فرو‌ می‌رود و با خالی کردنِ محتویاتِ منبعش، تمام نشانه‌های گذرِ عمر را از چشم‌ها، لب‌ها، پیشانی و بینی‌ات می‌زُداید.
شاید هم دلم بخواهد محتویات منبعش باشم و اعصابِ صورتت را از کار بی‌اندازم تا جوان‌تر و بی‌خاطره‌تر شوی،
بی‌ ردپایی از خندیدن یا گریستن بر صورتت…
نمی‌دانم.

این‌قدر دلم برای چشم‌هایت تنگ شده که حاضرم در پنجمین جمعه‌ی تابستان تبدیل به حیوان خون‌خواری شوم و به صورتت حمله کنم و چشم‌هایت را از کاسه درآورم و آن‌ها را بخورم و بعد سلانه سلانه در حالی‌که از لب‌هایم خون…!!!

وحشی بودن به من نمی‌‌آید.
تصور صورتِ خون‌آلودِ بی‌چشمِ تو غمگینم می‌کند.
ترجیح می‌دهم در این جمعه‌ی گرم همان شکلی که هستی باقی بمانی و قبل از هجومِ سوزن‌های زیباکننده، از ته دل بخندی تا من با خیال راحت یک دل سیر خطوطِ ریزِ کنارِ چشمانت را تماشا کنم.
‘
‘
پی‌نوشت:
‘
۱.چون بود اصل گوهری قابل
تربیت را در او اثر باشد

هیچ صیقل نکو نداند کرد
آهنی را که بدگهر باشد

خر عیسی گرش به مکه برند
چون بیاید هنوز خر باشد

«سعدی»
«گلستان، باب هفتم»
📚
(یک بیت رو به صلاح‌دید خودم حذف کردم)
‘
۲.دیشب یهو الکی باد وزید و بارون اومد. فقط چند دقیقه. ما توی تراس ازش لذت بردیم. تصویرش به یادگار ثبت شد.
📷
‘
۳.باید چی کار کنی؟
🤔
‘
۴.دوستان عزیز مجازی و فن‌پیج‌های مهربون، همیشه سپاسگزار لطف و محبت‌ شما هستم. ممنونم از مهر و خلاقیت‌تون.
❤️
‘
۵.کی می‌تونست حدس بزنه؟
بعد از این‌همه سال…
🎂
‘
۶.عجب گلی زد…
😬
🏆🏆🏆🏆
‘
۷.آخرش قرار نبود این‌جوری بشه!
چرا یهو وحشی شدم؟
😶
‘

Check out the latest gallery of Mehrave Sharifinia