Home Actor Houman Seyyedi HD Photos and Wallpapers December 2022 Houman Seyyedi Instagram - ((برای مدیر اول دبستانم)) چند روز پیش خواندم پسرکی در مدرسه سیلی جانانه ای نوش جان کرده از معلم باسواد و با تدبیر و آینده نگرش که باعث شده طفلک گناهکار راهی اتاق جراحی شود تا شاید با کوکی نه چندان موفق پرده گوشش را ترمیم کنند. یاد روز اول مدرسه ام افتادم که مادرم مرا به مدرسه رساند و رفت . و من با جثه نحیفم در برابر عده ای پسر درشت اندام گم شدم و تلاش میکردم صندلی برای خود پیدا کنم و خب قانونی وجود نداشت غیر از قانون جنگل ((یعنی بخور تا خورده نشی)) سیلی اول برای من همانجا بود،متوجه شدم که دنیای واقعی با دنیای کارتونی متفاوت است.همکلاسی هایت بی جهت تو را میزنند،هُل میدهند،اشکت را در میاورند تا به تو بخندند. یادم است روز دلگیر بارانی بود،همه چیز فراهم بود برای بهم ریختن یک کودک ۶ ساله،همه در انتظار آمدن معلم بودیم ،کودکان شادی میکردند و ابزار تحصیلشان را به سمت و سوی پرت میکردند،و من جهان خودم را ترسیم کرده بودم،با گونیا نارنجی که مادرم برایم خریده بود،گونیا به چشمانم چسبیده بود و من از تغییر رنگ دنیا مبهوت بودم،آنقدر از دنیا واقعی فارغ شده بودم که متوجه صدای خانم مدیر درشت هیکلم نشدم ،تا به خود بیایم چنان سیلی نوش جان کردم که تا سالها صورتم به سمتی متمایل میشد. آن روز یاد گرفتم که قرار است تا سالها سیلی بخورم بابت کارهایی که نکردم. از آن روز به بعد از درس منزجر شدم و فقط به دلیل اینکه خانواده ام خواستن تحصیل کردم. درست است سیلی مدیر پرده گوشم را پاره نکرد اما تمام ارتباطم را با آینده درید. خانم مدیر قاطعانه عرض میکنم من در تمام طول سالهای که درس خواندم بیسواد ماندم چون هیچ چیزی از سیستم آموزش شما یاد نگرفتم من مسیر خودم را یافتم اما ممکن است شما عده ای زیادی از به مانند من را از مسیرشان با یک سیلی دور کرده باشین. جالب است فکر میکردم این اتفاق ها زمان زیادی است که تکرار نمیشود اما با شنیدن خبر کودک یزدی متوجه شدم هنوز ریشه آموزشی دچار مشکل است. راستی خانم مدیر میدانید بزرگترین نگرانی های این روز های من چیست؟ این که دخترم را به مدرسه بفرستم یا نه! هومن سیدی ۹۸/۸/۳

Houman Seyyedi Instagram – ((برای مدیر اول دبستانم)) چند روز پیش خواندم پسرکی در مدرسه سیلی جانانه ای نوش جان کرده از معلم باسواد و با تدبیر و آینده نگرش که باعث شده طفلک گناهکار راهی اتاق جراحی شود تا شاید با کوکی نه چندان موفق پرده گوشش را ترمیم کنند. یاد روز اول مدرسه ام افتادم که مادرم مرا به مدرسه رساند و رفت . و من با جثه نحیفم در برابر عده ای پسر درشت اندام گم شدم و تلاش میکردم صندلی برای خود پیدا کنم و خب قانونی وجود نداشت غیر از قانون جنگل ((یعنی بخور تا خورده نشی)) سیلی اول برای من همانجا بود،متوجه شدم که دنیای واقعی با دنیای کارتونی متفاوت است.همکلاسی هایت بی جهت تو را میزنند،هُل میدهند،اشکت را در میاورند تا به تو بخندند. یادم است روز دلگیر بارانی بود،همه چیز فراهم بود برای بهم ریختن یک کودک ۶ ساله،همه در انتظار آمدن معلم بودیم ،کودکان شادی میکردند و ابزار تحصیلشان را به سمت و سوی پرت میکردند،و من جهان خودم را ترسیم کرده بودم،با گونیا نارنجی که مادرم برایم خریده بود،گونیا به چشمانم چسبیده بود و من از تغییر رنگ دنیا مبهوت بودم،آنقدر از دنیا واقعی فارغ شده بودم که متوجه صدای خانم مدیر درشت هیکلم نشدم ،تا به خود بیایم چنان سیلی نوش جان کردم که تا سالها صورتم به سمتی متمایل میشد. آن روز یاد گرفتم که قرار است تا سالها سیلی بخورم بابت کارهایی که نکردم. از آن روز به بعد از درس منزجر شدم و فقط به دلیل اینکه خانواده ام خواستن تحصیل کردم. درست است سیلی مدیر پرده گوشم را پاره نکرد اما تمام ارتباطم را با آینده درید. خانم مدیر قاطعانه عرض میکنم من در تمام طول سالهای که درس خواندم بیسواد ماندم چون هیچ چیزی از سیستم آموزش شما یاد نگرفتم من مسیر خودم را یافتم اما ممکن است شما عده ای زیادی از به مانند من را از مسیرشان با یک سیلی دور کرده باشین. جالب است فکر میکردم این اتفاق ها زمان زیادی است که تکرار نمیشود اما با شنیدن خبر کودک یزدی متوجه شدم هنوز ریشه آموزشی دچار مشکل است. راستی خانم مدیر میدانید بزرگترین نگرانی های این روز های من چیست؟ این که دخترم را به مدرسه بفرستم یا نه! هومن سیدی ۹۸/۸/۳

Houman Seyyedi Instagram - ((برای مدیر اول دبستانم)) چند روز پیش خواندم پسرکی در مدرسه سیلی جانانه ای نوش جان کرده از معلم باسواد و با تدبیر و آینده نگرش که باعث شده طفلک گناهکار راهی اتاق جراحی شود تا شاید با کوکی نه چندان موفق پرده گوشش را ترمیم کنند. یاد روز اول مدرسه ام افتادم که مادرم مرا به مدرسه رساند و رفت . و من با جثه نحیفم در برابر عده ای پسر درشت اندام گم شدم و تلاش میکردم صندلی برای خود پیدا کنم و خب قانونی وجود نداشت غیر از قانون جنگل ((یعنی بخور تا خورده نشی)) سیلی اول برای من همانجا بود،متوجه شدم که دنیای واقعی با دنیای کارتونی متفاوت است.همکلاسی هایت بی جهت تو را میزنند،هُل میدهند،اشکت را در میاورند تا به تو بخندند. یادم است روز دلگیر بارانی بود،همه چیز فراهم بود برای بهم ریختن یک کودک ۶ ساله،همه در انتظار آمدن معلم بودیم ،کودکان شادی میکردند و ابزار تحصیلشان را به سمت و سوی پرت میکردند،و من جهان خودم را ترسیم کرده بودم،با گونیا نارنجی که مادرم برایم خریده بود،گونیا به چشمانم چسبیده بود و من از تغییر رنگ دنیا مبهوت بودم،آنقدر از دنیا واقعی فارغ شده بودم که متوجه صدای خانم مدیر درشت هیکلم نشدم ،تا به خود بیایم چنان سیلی نوش جان کردم که تا سالها صورتم به سمتی متمایل میشد. آن روز یاد گرفتم که قرار است تا سالها سیلی بخورم بابت کارهایی که نکردم. از آن روز به بعد از درس منزجر شدم و فقط به دلیل اینکه خانواده ام خواستن تحصیل کردم. درست است سیلی مدیر پرده گوشم را پاره نکرد اما تمام ارتباطم را با آینده درید. خانم مدیر قاطعانه عرض میکنم من در تمام طول سالهای که درس خواندم بیسواد ماندم چون هیچ چیزی از سیستم آموزش شما یاد نگرفتم من مسیر خودم را یافتم اما ممکن است شما عده ای زیادی از به مانند من را از مسیرشان با یک سیلی دور کرده باشین. جالب است فکر میکردم این اتفاق ها زمان زیادی است که تکرار نمیشود اما با شنیدن خبر کودک یزدی متوجه شدم هنوز ریشه آموزشی دچار مشکل است. راستی خانم مدیر میدانید بزرگترین نگرانی های این روز های من چیست؟ این که دخترم را به مدرسه بفرستم یا نه! هومن سیدی ۹۸/۸/۳

Houman Seyyedi Instagram – ((برای مدیر اول دبستانم))
چند روز پیش خواندم پسرکی در مدرسه سیلی جانانه ای نوش جان کرده از معلم باسواد و با تدبیر و آینده نگرش که باعث شده طفلک گناهکار راهی اتاق جراحی شود تا شاید با کوکی نه چندان موفق پرده گوشش را ترمیم کنند.
یاد روز اول مدرسه ام افتادم که مادرم مرا به مدرسه رساند و رفت .
و من با جثه نحیفم در برابر عده ای پسر درشت اندام گم شدم و تلاش میکردم صندلی برای خود پیدا کنم و خب قانونی وجود نداشت غیر از قانون جنگل
((یعنی بخور تا خورده نشی))
سیلی اول برای من همانجا بود،متوجه شدم که دنیای واقعی با دنیای کارتونی متفاوت است.همکلاسی هایت بی جهت تو را میزنند،هُل میدهند،اشکت را در میاورند تا به تو بخندند.
یادم است روز دلگیر بارانی بود،همه چیز فراهم بود برای بهم ریختن یک کودک ۶ ساله،همه در انتظار آمدن معلم بودیم ،کودکان شادی میکردند و ابزار تحصیلشان را به سمت و سوی پرت میکردند،و من جهان خودم را ترسیم کرده بودم،با گونیا نارنجی که مادرم برایم خریده بود،گونیا به چشمانم چسبیده بود و من از تغییر رنگ دنیا مبهوت بودم،آنقدر از دنیا واقعی فارغ شده بودم که متوجه صدای خانم مدیر درشت هیکلم نشدم ،تا به خود بیایم چنان سیلی نوش جان کردم که تا سالها صورتم به سمتی متمایل میشد.
آن روز یاد گرفتم که قرار است تا سالها سیلی بخورم بابت کارهایی که نکردم.
از آن روز به بعد از درس منزجر شدم و فقط به دلیل اینکه خانواده ام خواستن تحصیل کردم.
درست است سیلی مدیر پرده گوشم را پاره نکرد اما تمام ارتباطم را با آینده درید.
خانم مدیر قاطعانه عرض میکنم من در تمام طول سالهای که درس خواندم بیسواد ماندم
چون هیچ چیزی از سیستم آموزش شما یاد نگرفتم
من مسیر خودم را یافتم اما ممکن است شما عده ای زیادی از به مانند من را از مسیرشان با یک سیلی دور کرده باشین.
جالب است فکر میکردم این اتفاق ها زمان زیادی
است که تکرار نمیشود اما با شنیدن خبر کودک یزدی متوجه شدم هنوز ریشه آموزشی دچار مشکل است.
راستی خانم مدیر
میدانید بزرگترین نگرانی های این روز های من چیست؟
این که دخترم را به مدرسه بفرستم یا نه!
هومن سیدی
۹۸/۸/۳ | Posted on 25/Oct/2019 18:51:41

Houman Seyyedi Instagram – قورباغه
به زودی
عکس:امیرحسین شجاعی
Houman Seyyedi Instagram – ((از من به یادگار بماند))
دور خوب است
دور چین بهتر
اطراف خوب است
اطرافیان بهتر
دیگران فوق العاده
به شرط پرش
به شرط پریدن
نه شرط نردبان
زالو سیر میشود ول میکند
انسان سیر میشود گشنه تر
گیاه گیاه است
حیوان حیوان است
انسان انسان نیست
دور خوب نیست
دورچین خوب نیست
تو خوب نیستی
من خوب نیستم
ولی در مجموع قابل قبولیم
با اغماض
همه شناگریم و باور داریم شناکردن آسان است اما به راحتی غرق میشویم
در مجموع خبری نیست.
عکس:امیرحسین شجاعی

Check out the latest gallery of Houman Seyyedi