Home Actress Shadi Mokhtari HD Instagram Photos and Wallpapers February 2023 Shadi Mokhtari Instagram - • تنها بازمانده یک کشتیِ شكسته توسط جریان آب به یک جزیره دورافتاده برده شد؛ با بیقراری به درگاه خداوند دعا می‌کرد تا او را نجات بخشد… ساعتها به اقیانوس چشم می‌دوخت، تا شاید نشانی از کمک بیابد اما هیچ چیز به چشم نمی‌آمد…
سرآخر ناامید شد و تصمیم گرفت که کلبه‌ای کوچک خارج از ساحل بسازد تا از خود و وسایلِ اندکش بهتر محافظت نماید؛ روزی پس از آنکه از جستجوی غذا بازگشت، خانه کوچکش را در آتش یافت، دود به آسمان رفته بود… اندوهگین فریاد زد: «خدایا چگونه توانستی با من چنین کنی؟»
صبح روز بعد او با صدای یک کشتی که به جزیره نزدیک می‌شد از خواب برخاست،کشتی می‌آمد تا او را نجات دهد. 
مرد از نجات دهندگانش پرسید: «چطور بعد از این‌همه مدت متوجه شدید که من اینجا هستم؟»
آنها در جواب گفتند: «ما علامت دودی را که فرستادی، دیدیم...! » • 🎵 : Zetuni Zar by Arto Tunçboyaciyan 🎥 : recorded by Me •

Shadi Mokhtari Instagram – • تنها بازمانده یک کشتیِ شكسته توسط جریان آب به یک جزیره دورافتاده برده شد؛ با بیقراری به درگاه خداوند دعا می‌کرد تا او را نجات بخشد… ساعتها به اقیانوس چشم می‌دوخت، تا شاید نشانی از کمک بیابد اما هیچ چیز به چشم نمی‌آمد…
سرآخر ناامید شد و تصمیم گرفت که کلبه‌ای کوچک خارج از ساحل بسازد تا از خود و وسایلِ اندکش بهتر محافظت نماید؛ روزی پس از آنکه از جستجوی غذا بازگشت، خانه کوچکش را در آتش یافت، دود به آسمان رفته بود… اندوهگین فریاد زد: «خدایا چگونه توانستی با من چنین کنی؟»
صبح روز بعد او با صدای یک کشتی که به جزیره نزدیک می‌شد از خواب برخاست،کشتی می‌آمد تا او را نجات دهد. 
مرد از نجات دهندگانش پرسید: «چطور بعد از این‌همه مدت متوجه شدید که من اینجا هستم؟»
آنها در جواب گفتند: «ما علامت دودی را که فرستادی، دیدیم…! » • 🎵 : Zetuni Zar by Arto Tunçboyaciyan 🎥 : recorded by Me •

Shadi Mokhtari Instagram - • تنها بازمانده یک کشتیِ شكسته توسط جریان آب به یک جزیره دورافتاده برده شد؛ با بیقراری به درگاه خداوند دعا می‌کرد تا او را نجات بخشد… ساعتها به اقیانوس چشم می‌دوخت، تا شاید نشانی از کمک بیابد اما هیچ چیز به چشم نمی‌آمد…
سرآخر ناامید شد و تصمیم گرفت که کلبه‌ای کوچک خارج از ساحل بسازد تا از خود و وسایلِ اندکش بهتر محافظت نماید؛ روزی پس از آنکه از جستجوی غذا بازگشت، خانه کوچکش را در آتش یافت، دود به آسمان رفته بود… اندوهگین فریاد زد: «خدایا چگونه توانستی با من چنین کنی؟»
صبح روز بعد او با صدای یک کشتی که به جزیره نزدیک می‌شد از خواب برخاست،کشتی می‌آمد تا او را نجات دهد. 
مرد از نجات دهندگانش پرسید: «چطور بعد از این‌همه مدت متوجه شدید که من اینجا هستم؟»
آنها در جواب گفتند: «ما علامت دودی را که فرستادی، دیدیم...! » • 🎵 : Zetuni Zar by Arto Tunçboyaciyan 🎥 : recorded by Me •

Shadi Mokhtari Instagram – •

تنها بازمانده یک کشتیِ شكسته توسط جریان آب به یک جزیره دورافتاده برده شد؛ با بیقراری به درگاه خداوند دعا می‌کرد تا او را نجات بخشد…
ساعتها به اقیانوس چشم می‌دوخت، تا شاید نشانی از کمک بیابد اما هیچ چیز به چشم نمی‌آمد…
سرآخر ناامید شد و تصمیم گرفت که کلبه‌ای کوچک خارج از ساحل بسازد تا از خود و وسایلِ اندکش بهتر محافظت نماید؛ روزی پس از آنکه از جستجوی غذا بازگشت، خانه کوچکش را در آتش یافت، دود به آسمان رفته بود…
اندوهگین فریاد زد: «خدایا چگونه توانستی با من چنین کنی؟»
صبح روز بعد او با صدای یک کشتی که به جزیره نزدیک می‌شد از خواب برخاست،کشتی می‌آمد تا او را نجات دهد. 
مرد از نجات دهندگانش پرسید: «چطور بعد از این‌همه مدت متوجه شدید که من اینجا هستم؟»
آنها در جواب گفتند: «ما علامت دودی را که فرستادی، دیدیم…! »


🎵 : Zetuni Zar by Arto Tunçboyaciyan
🎥 : recorded by Me
• | Posted on 13/Jul/2022 19:02:31

Shadi Mokhtari Instagram – •
 «آسمان»

تماشایِ این گستره‌ عجـیـب،پـهـنـاور و پُـر از رمـز و راز از زیـبـاتـرین لحظاتِ زندگیِ منه… 

هرزمـانی که لـحـظه‌ها بهم فرصـت بدن، هر زمـانی که بتونم از هـیـاهـویِ زمـیـن فـاصـله بگیرم؛ از زندگی دست می‌کشم و فقط به تماشایِ این گستره‌ دست‌نیافتنی خیره می‌شم…

ببین! پُر از نشونه‌ست، پُر از حرف، پُر از حس،پُر از قصه…

هروقت روحم خسته میشه، هروقت زمین برام غیرِ قابل تحمل میشه؛ سرم‌رو بالا میگیرم و به آسمون، تماشاش و غرق شدنِ در اون، پـنـاه می‌برم…

مدت زیادی میشه که هرکُجایِ این کُره خاکـی باشم؛ هروقت ببینم حالِ آسمون غریبه، ازش فیلم و عکس می‌گیرم…این‌ قاب‌ها بعضی‌هاش قدیمی‌تر و بعضی‌هاش جدید‌ترن…از ساعت‌هایِ مختلفِ زمین و در جغرافیا‌هایِ متفاوت…امّا همه‌اش برام پُـر از حرف،نشونه،زیبایی و شکوهه…نباید این صفحه از این لذّتِ بزرگم، خالی می‌موند…

و چقدر زیبا گفت«فروغ»: 
من
در جستجوی قطعه‌ای از آسمان پهناور هستم
که از تراکم اندیشه‌های پست تهی باشد…

شاید منم اون بالا دنبالِ چیزی می‌گردم که ایمان دارم زمین ازش محرومه…

 •
Shadi Mokhtari Instagram – •
هـیـچ ابرِ سیـاهی، حـریـفِ آفـتـاب نمی‌شه…✌🏻☀️

Check out the latest gallery of Shadi Mokhtari