Sina Mehrad Instagram – …سلام آقا شرمنده که دیر مینویسم … اینترنت نداشتیم آقا جون خیلی دلم برات تنگ شده این روزا هم جات خالیه ، هم خالی نیست هم پریشونم که نیستی ، هم خوشحالم که نیستی خوشحالم که نیستی ببینی ، حال دختراتو ، پسراتو ، شاگرداتو … امروز بیش از هر چیزی نیاز دارم به وجودت ، به سایه ات ، به بزرگیت ، به پدریت ، به معلم بودنت .. آقا شما بعد از پدرِ خودم ، یک سال برام پدری کردی ، سریال آقازاده ، یادته ؟ با حرفات ، راهنماییهات ، دلسوزیات … یادمه بعد از اتفاقِ وحشتناکِ هواپیمای اکراینی ، شب کار بودیم ، اومدم سر صحنه ، بغلت کردم ، گریه کردم …حال خودت از همه ی ما بدتر بود ولی بازم مثل یک پدر ،مثل یک معلم ، دلداری دادی ، آروممون کردی … آقاجون ، دوست دارم دوباره من حامد باشم ، شما حاج رضا … من پسر ، شما پدر …من حامدِ بچه مسلمون ، شما حاج رضا , مسلمونِ واقعی حامدی باشم که بخشید ، ازدواج کرد ، ادامه داد ، با دختری که همه کار کرده بود ، دختری که طعمه بود ، دختری که به نیت دشمنی اومده بود ،اصلا به قول اینا خراب بود … ولی حامد پسرِ حاج رضا ، با اون دختر ازدواج کرد ، ادامه داد ، ازش محافظت کرد ، بهش احترام گذاشت ، چون ناموسش بود ، ناموسِ مملکتش بود ، چون حامد ناموس پرست بود… نه مثل بچه مذهبی که ادعای مسلمونی میکنه ولی دخترای پاکِ این سرزمینو میزنه ، با حرص میزنه ، با تمام زورش میزنه ، میزنه که بمیره … حاج رضا کاش بودی و ادامه میدادی ، به معلمی ، به پدری ، که بازم مثل حامد تربیت کنی ، راهنمایی کنی ، دستی رو سرمون بکشی ، پشت و پناهمون باشی ، هم برای اون دختر ، هم برای حامد … آقا ، حاج رضا ، استاد تارخ بدرود و به امید دیدار دوستت دارم ❤️😔 @tarokh.amin