Mohammad Reza Zhaleh

Mohammad Reza Zhaleh Instagram – .
جزیره ای در تاریکی
(قسمت پنجم)
عمر تظاهر بر عشق بازی ما با سکوتی که بعد از باز شدن درب کلبه حکم فرما شد کوتاه تر از اونی بود که انتظار می‌رفت
نور خورشید در زاویه ای قرار داشت که به سختی می‌شد چهره هارو تشخیص داد، تابش نور خورشید به داخل کلبه، گرد و خاک های معلق در اون، پاک حواس منو از اتفاقی که افتاده بود پرت کرد. اولین قدم به داخل کلبه ارتباط عاشقانهٔ منو ریز گردها رو قطع کرد
صدای به شدت نازکی اما مردونه رو به من گفت؛ خیلی خوش اومدین به جزیرهٔ ما
واژه ما رو‌با تاکید فراوانی گفت انگار سعی داشته بهم بفهمونه به زیستگاهشون تجاوز کردم
گفتم؛ من نیومدم! منو آوردن.
پس باید گفت ما خیلی خوش شانس بودیم که شمارو پیدا کردیم، روزی آمدن او یا بهتر بگم شما، بهترین امیدواری برای تقویتِ صبوری اهالی جزیره در‌مواجه با درد ناشی از کمبود گندم بود، این مسئله در پایانِ پند و اندرز های هفتگی پدر مهربان همیشه تکرار می‌شه.با اعتماد به نفسی که داشت یکی از فرماندهان ارشد پدر مهربان به نظر می‌اومد
حس می‌کردم اون چیزی رو می‌دونه که بقیه نمی‌دونن
دستمو گرفت برد دقیقاً لب پنجره ای که اون دختر ازش اومده بود داخل کلبه، بهم‌ گفت دلم میخواد فردای شب رنگی در دایرهٔ توجه ات شعاع خوبی رو بگیرم
زیر لب گفتم شب رنگی؟!گفت؛عجیبه که شما نمی‌دونید، درست شبی که قدرت رو به دست گرفتید آسمان رنگی خواهد شد این پیش بینی کوه مقدس برای پدر مهربان بود.
احساس کردم از پنجره یه موجودی با سرعت نور گردنم رو نیش زد سرم گیج رفت دوبینی گرفته بودم فریاد دختر قرمز پوش و صدای وحشتناک برخورد تیر های چوبی به دیواره های کلبه آخرین صدایی بود که قبل خواب عمیقم‌ شنیدم…
پایان قسمت پنجم
«محمدرضا ژاله»
———————
عکاس: مسعود ساکی
@sakipic
———————
#محمدرضاژاله #داستان #نویسنده #جزیره #تاریکی #کیش | Posted on 23/Mar/2021 22:59:16

Mohammad Reza Zhaleh
Mohammad Reza Zhaleh

Check out the latest gallery of Mohammad Reza Zhaleh